متن گزارش:
طبق تقویم 3 ماهه دوم باشگاه اولین برنامه تابستان که در منطقه قزوین_الموت و بازدید از روستای یزدگرد(رزجرد) و منطقه هفت چشمه که در دامنه های کوه قلعه قرار داشت و صعود قله شجاع الدین و بازدید از آبشار تومان چال(ورچُر) بود در تاریخ 98.4.5 تا شنبه 98.4.8 به سرپرستی اقای کیوان زمانی اجرا شد.
شرح برنامه: چهارشنبه ساعت 24 با یک دستگاه مینی بوس از مسیر ساوه بوئین زهرا به قزوین رسیدیم و پس از صرف صبحانه در قزوین به طرف جاده الموت حرکت کردیم پس از وارد شدن به جاده الموت_معلم کلایه پس از طی 23 کیلومتر در سمت چپ جاده به روستای رزجرد که تابلو بزرگی هم دارد رسیديم البته هنوز تعداد زیادی از مردم قزوین و مردم محلی این روستا را به نام قدیمی آن که همان یزدگرد میباشد میشناسند.
وارد روستا که شدیم پس از چند دقیقه تابلو راهنمای هفت چشمه و قله یخبند را در سمت چپ خود ديديم و ادامه داديم لازم به ذکر است که مردم روستای رزجرد بسیار خوش برخورد و مهمان نواز هستند و جدای از راهنمایی مسیر مرتب دعوت به خوردن گیلاس از باغات پربار و با برکت روستا مي كردند.
در انتهای غربی روستا به یک پارکینگ میرسیم که محلی است که کوهنوردانی که برای صعود به قله شجاع الدین میایند وسیله نقلیه خود را پارک میکنند و روزهای تعطیل تقریبا شلوغ میشود. از این پارکینگ برعکس جوی اب زلالی که میبینیم حرکت میکنیم و پس از 20 دقیقه به منطقه ای بسیار زیبا با انبوه درختان چنار سر به فلک کشیده و هفت چشمه که با آبی خنک و زلال تشکیل جوی اب را میدهد میرسیم.جای چادر زدن برای حداقل 7 یا 8 چادر در زیر سایه درختان وجود دارد، پس از خوردن ناهار و استراحت باز هم به علت شدت آفتاب تصمیم بر این گرفته شد که ساعت 6:30 برای صعود اقدام شود.ساعت 6:30 با کوله های سبک به طرف قله حرکت کردیم در بین راه مناظر بسیار زیبا و چشمه آبی که به یک برکه می ریخت وجود داشت و زیبایی مسیر را دوچندان میکرد، ساعت 20:30 به قله رسیدیم و در اخرین لحظات روشنایی عکس قله را گرفتیم و پس از توقفی نیم ساعته بر روی قله و استفاده از مناظر بدیع و دیدن قله خشچال و سیالان در دور دست به طرف پائین حرکت کردیم و ساعت 22 به محل کمپ رسیدیم.جمعه 98.4.7 پس از جمع آوری کمپ گشتی در روستا زدیم و به دعوت یکی از اهالی خون گرم روستا یک ساعتی را هم در باغ ایشان به میوه خوردن گذراندیم و پس از تهیه مایحتاج به سمت ابشار تومان چال که به اشتباه در همه گزارش ها دومان چال نامیده شده رفتیم. نام تومان چال از مزرعه بزرگی که در بالای دره ای است که آبشار از آن جاری است برگرفته شده و ما با مالک این مزرعه جناب آقای حسن ابراهیمیان که در این برنامه لطف زیادی هم به ما داشتند صحبت کردیم و ایشان نام تومان چال را صحیح میدانستند. جاده ای که راه دسترسی آبشار است یک خاکی طولانی و در بعضی جاها جاده خراب و به سختی با مینی بوس قابل رفتن است، بالاخره ساعت 12 به انتهای جاده و مشرف به دره ای که ابشار داخل آن جاری است شديم و تا آبشار 20 دقیقه کوهپیمایی داشت ولی دسترسی راحتی نیست و برای خانواده های معمولی چالش برانگیز است. در زیر درختان دره نشستيم و از فضا و منظره آبشار لذت برديم و بعضی از دوستان هم به آب تنی در زیر آبشار رفتند. ساعت 17 دستور بازگشت داده شد و در زیر آفتاب تند، دره را تا مینی بوس بالا آمديم و همان جاده خاکی را باز گشتيم تا به دو راهی اصلی رسيديم که سمت چپ به سمت روستای رزجرد ميرفت و سمت راست به طرف امامزاده که محل کمپ شب دوم ما بود رفتيم. کنار امامزاده باغی با درختان انبوه و دو چشمه گوارا وجود داشت که باعث شده وسط این باغ مانند یک جنگل تاریک بشود و مکان بسیار مناسبی برای کمپ زدن است. پس از برپا کردن چادرها و با همراهی یکی از اهالی روستای رزجرد (سید محمد) شب نشینی خاطره انگیزی هم در کنار دوستان داشتیم و شنبه صبح پس از جمع آوری کمپ به سمت قزوین آمدیم و پس از صرف صبحانه در پارک قزوین به سمت اصفهان حرکت کردیم. در بین راه گرمای طاقت فرسایی بود و فقط کولر مینی بوس بود که گرمای هوا را قابل تحمل میکرد. ساعت 4 بعد از ظهر به اصفهان رسیدیم و برگی دیگر از خاطرات برنامه های باشگاه اژکهن رقم خورد.
نظرات کاربران (0)